دوگانه کذایی احمدی نژاد گذشته و فعلی، تولد سالانه ٧٥٠٠ نوزاد معتاد در کشور، عرضه ارز پولشویی! تبعات استفاده از مدیران متهم، چتر حمایتی بهارستان بر سر کودکان کار، دست باز دولت در یارانه و بنزین، شروط برجامی عراقچی برای اروپایی ها، خسارات میلیاردی حادثهها به اقتصاد و کابینه تکانی مجلس در آخر سال، از مواردی است که موضوع گزارشهای خبری و تحلیلی روزنامههای امروز شده است.
به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز پنجم اسفندماه در حالی بر پیشخوان مطبوعات قرار گرفتند که نسبت به روزهای گذشته صفحات نخست متنوع تری از لحاظ تیتر و محورهای خبری داشتند. مذاکره درباره مسائل ... هستهای به شرط موفقیت برجام از شروط برجامی عراقچی درباره مذاکره با اروپا بود که در تعدادی از روزنامهها با عناوین متفاوت متعکس شد. ادامه واکنشها به نامه احمدی نژاد نیز در برخی روزنامه موضوع یادداشت و گزارش قرار گرفته است. گزارشهای بودجهای و احتمال استیضاح دو وزیر دولت دوزادهم در مجلس نیز از مواردی است که در روزنامههای امروز بدان پرداخته شده است.
روزنامه آفتاب یزد که تیتر و تصویر اول خود با تیتر «دوگانه کذایی احمدی نژاد گذشته و فعلی» را از گزارش تحلیلی خود از دیروز و امروز رفتارهای احمدی نژاد انتخاب کرده در کنار آن، خبر سخنرانی پیش از خطبههای نماز جمعه توسط الهام چرخنده را قرار داده است.
روزنامه کیهان تیتر نخست خود را در ارتباط با سخنان روز گذشته عباس عراقچی در اندیشکده چتم هاوس انگلیس و با عنوان «عراقچی: برجام برای ایران دستاوردی نداشته است» در صفحه نخست قرار داده است. این روزنامه در ستون یادداشت روز امروزش با عنوان از عدالت تا ارتجاع تحلیلی بر موضوع بازگشت از نیمه راه، خطر تهدید کننده انقلاب انجام داده است.
روزنامه ایران، اما از سخنان عراقچی تیتر دیگری با عنوان «مذاکره درباره مسائل غیر هستهای به شرط موفقیت برجام» انتخاب کرده است. این روزنامه همچنین گزارشی با موضوع دخل و خرج سال آینده با جهتگیری حمایتی را کار کرده است.
روزنامه جوان نیز تیتری برجامی انتخاب کرده و برای گفتههای روز گذشته عباس عراقچی عنوان «در برجام بیفایده نمیمانیم» را برگزیده است.
روزنامه خراسان با اشاره به اتمام بررسی بودجه ۹۷ در مجلس عنوان «دست باز دولت در یارانه و بنزین» را تیتر کرده است. این روزنامه خبر هشدار برجامی عراقچی را با عنوان «هشدار برجامی بی سابقه ایران» منعکس کرده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
اژدهای هفتسر ولی واقعی به نام فساد
روزنامه شهروند سرمقاله امروز خود را به مسأله فساد اختصاص داد و با به کار بردن تعبیر اژدهای هفت سر برای آن نوشت: مسأله فساد در ایران به گونهای است که مقام معظم رهبری نیز آن را به اژدهای هفتسر افسانهها چنین تشبیه کردند که «فساد مثل اژدهای هفتسر افسانههاست، یک سرش را که میزنی با ٦ سر دیگر حرکت میکند. از بین بردنش آسان نیست. نخستین و شاید یکی از مهمترین سرهای این اژدها جایگاه و منزلت قانون در جامعه است. جامعهای که رئیسجمهوری سابق آن بهسادگی در برابر قانون موضع بگیرد و قوانین بیسر و ته و متناقض تصویب شود، نمیتواند با فساد مبارزه کند. قانون از یکسو باید کارآمد و متناسب با شرایط باشد و از سوی دیگر به وسیله مردم پذیرفته شود و چنان نباشد که مردم آن را قبول نداشته باشند و از روی عمد و آگاهانه آن را نقض کنند، چون در این صورت نقض قانون حدی نخواهد داشت و همهجا را در بر خواهد گرفت و این آغاز فساد است.
شرط اول کافی نیست. قانون هر چقدر هم خوب باشد، باید ضمانت اجرای کافی داشته باشد تا همه مردم یقین پیدا کنند که قانون اجرا میشود. برای این کار وجود دادگاهها و نظام قضائی مستقل، سالم و کارآمد شرط ضروری است. به میزانی که این ویژگی نادیده گرفته شود، فساد در آن جامعه رخنه خواهد کرد. نظام قضائی سالم و کارآمد، از نظر تشکیلاتی، حقوق و اختیارات قاضی، حتی مدیران دفاتر قضائی بسیار منضبط و شناختهشده است. در چنین جامعهای معتبر و محترمترین افراد قضات دادگاهها هستند و نسبت به آرای دادگاهها از سوی مردم تشکیک نمیشود.
نظام رسانهای مستقل نیز رکن دیگر جامعه عاری از فساد است. تنها در جامعه فاسد است که اجازه نمیدهند نظامهای رسانهای و مدنی مستقل و کارآمد حضور داشته باشند. اختیارات و حقوق شاغلان در یک نظام رسانهای آزاد در افشای فساد بسیار وسیع است. آنان را به دلایل واهی نمیتوانند بازداشت کنند. بدون نظام رسانهای آزاد، دستگاههای قضائی نیز فاسد میشوند. نظام قضائی رکن نظارت رسمی است ولی رسانههای آزاد و نهادهای مدنی رکن نظارت غیررسمی و مدنی است و بدون نظارت مدنی و غیررسمی، نهادهای رسمی فاسد میشوند. به قول یکی از پژوهشگران، یافتهها نشان میدهد در کشورهایی که امنیت مطبوعات و فعالان مدنی پایین است، بالاترین سطح فساد دولتی نیز مشاهده میشود. در کشورهایی که گستردگی فساد خیلی بالاست، در اینرابطه هر هفته حداقل یک روزنامهنگار به قتل میرسد. در سال ٢٠١٧، ٩٠درصد خبرنگاران به قتل رسیده در کشورهایی هستند که امتیاز آنها به جهت فساد بخش دولتی کمتر از ٤٥ (از ١٠٠) بوده است.
شفافیت و حق دسترسی آزاد به اطلاعات نیز ابزار دست نظام رسانهای آزاد برای مبارزه با فساد است. در جامعهای که بهصورت مندرآوردی هر متن و سندی را بهراحتی محرمانه اعلام و دسترسی به آن را از شمول قانون دسترسی آزاد به اطلاعات خارج میکنند، نمیتوان با فساد مبارزهای جدی کرد. در یک جامعه سالم حتی انتشار اسناد طبقهبندیشده (که دارای طبقهبندی واقعی هم باشد) اگر به کشف فساد منجر شود، آزاد اعلام میشود، زیرا رفع فساد و مبارزه با آن مقدم بر هر مصلحت دیگری است که سندی را طبقهبندی کند. فقر، نابرابری و بیعدالتی از عوامل تشدیدکننده فساد است. زمینههای اجتماعی برای پذیرش فساد بشدت متاثر از وضعیت عمومی رفاه مردم است. در شرایط فقر و نابرابری شدید و بیعدالتی آشکار انگیزه رفتاری که فساد تلقی میگردد، زیاد میشود.
یکی از علل ریشهای فساد، فقدان رقابت و وجود انحصار و دولتی بودن امور است. این عامل ساختاری است. هر جامعهای که رقابت در آن حذف و انحصار بهویژه از نوع دولتی آن جایگزین رقابت شود و قدرت دولت در برابر جامعه و مردم بیحد و حصر باشد، بهطور طبیعی فساد شکل خواهد گرفت. فساد در این ساختار بهگونهای است که همه از بودجه و امکانات دولت میخورند و شاکی خصوصی نیز نخواهند داشت؛ و بالاخره فقدان جایزه برای عاملان مبارزه با فساد است. در جامعهای که به افشاکنندگان فساد جایزه تعلق نگیرد، سهل است که مورد سوال نیز واقع شوند، نمیتوان انتظار مبارزه جدی با فساد را داشت. سیاست «سوتزنی» که در جوامع پیشرفته و ضد فساد وجود دارد برای همین منظور اجرا شده است تا تمام کسانی که اطلاعاتی را درباره فساد افشا میکنند، سهمی از منافع این افشاگری را نصیب ببرند.
هنگامی میتوانیم با فساد مبارزه جدی کنیم که در هر هفت زمینه فوق همزمان وارد شویم و اصلاحات متعادلی را به عمل آوریم؛ در غیر اینصورت همچنان باید با این پدیده شوم سر کنیم و هزینه آن را بپردازیم.
انگیزههای استیضاح دو وزیر چیست؟
محمدعلی وکیلی نماینده مجلس شورای اسلامی در سرمقاله امروز روزنامه ابتکار با عنوان نیم نگاهی به استیضاحهای پیش رو! نوشت: این روزها به اتفاق پارهای از همکاران در مجلس شورای اسلامی، پیگیر استیضاح (یا با صلاحدید دولت، استعفای) وزرای محترم راه و شهرسازی وکارورفاه هستیم. دلایل و علل این استیضاحها در نامهای که تقدیم هیات رئیسه گردید به صورت روشن بیان شد.
ما هم در نامه ارسالی دلایل استیضاح را برشمردیم و هم در روز استیضاح دفاعیات خود از استیضاح را بیان خواهیم کرد. اگر کسی نظر دیگری دارد آن را به وضوحی که ما استیضاح را بیان کردیم، بیان کند و دلایل خود را به طور واضح و منقح به مردم ارائه دهد. صحنهسازی و بازیهای رسانهای فقط بازی با سرنوشت مردم و بیتفاوتی نسبت به حقوق آنها است. ما ادعای واضحی کردهایم، مخالفان ادعا باید کمر ادعای ما را با مستندات بشکنند، اما متاسفانه گویی عزم شکستن سر مدعی را دارند. به جای مدعا به جان مدعی افتادهاند.
متاسفانه امروز گرفتار رفتارهای غیرمسئولانه شدهایم. بسیاری از سخنان بدون توجه به ابعاد فرهنگی آن ایراد میشوند. همه باید مقید باشیم که ادعای ما گونهای باشد که روش آزمودن صداقت آن را هم بهدست دهد. یعنی محتوای ادعای ما قابل تحقیق باشد؛ مانند آنچه استیضاحکنندگان برشمردهاند. ما نیز اطلاعات زیادی داریم که تحقیقناپذیرند. رسم است درهنگامه استیضاح وعدههای چرب کم نمیدهند. مطلعها میدانند که عزم تطمیع وجوددارد، اما مفاد استیضاح ما و احتجاج ما به نفع استیضاح، خالی از این ادعاها است. به چند جهت این گونه دادهها را برنمیکشیم؛ اول اینکه سنجشناپذیرند. روش عینی که احراز کند آنان پیشنهاد تطمیع دادهاند یا ما باجخواهی کردهایم در دست نیست و دوم اینکه پارهای از ادعاها خارج از شان این کرسی است که بر آن جلوس کردهایم. به همین سبب این قبیل ادعاها را به حوزه عمومی پرتاب نمیکنیم و سلامت فرهنگ عمومی را به خطر نمیاندازیم. ادعاهای بهداشتیتر برای نقد کردن کم نداریم که بخواهیم متوسل به بیاخلاقی شویم.
چرا این همه مبارزه با فساد و افشاگریها و پرده دریها به کم کردنِ فساد کمکی نکرده است. پای این مبارزه در فرهنگ مبارزه میلنگد. وقتی جامعه را عادت بدهیم که حرف بی سند بشنود، چه بسا افشاگریهایی که به قصد مسموم کردن فضا و بههم آمیختنِ دوغ و دوشاب برای سرپوش گذاشتنِ بر فسادهای دیگر انجام شود. من البته به کسی اتهام نمیُُزنم، چون سند معتبری درباره شخص خاصی ندارم، اما ادعا میکنم این فضا مستعدِ این مفسدهها است.
بسیار سخیف است که استیضاح را به عصبیتهای قومی نسبت میدهند. خودِ این ادعا و درافتادن با آن هردو آلوده به عصبیتهای قومی است، به همین سبب با این ادعا کاری نداریم و وارد این بازی سخیف نخواهیم شد. چه ما متاثر از عصبیتهای قومی باشیم چه نباشیم، مستقل از آن، ادعایی کردهایم. مابرغم رفاقت ادعایی پیرامون ناکارآمدی وزرای محترم کردهایم؛ اگر نادرست است باید سنگهایشان را به سمت براهین این ادعا پرتاب کنند نه به مطرح کنندگان ادعا! انگیخته را نقد کنند نه انگیزه را. اما معالاسف هرچه میکنند علیه مدعی میکنند نه مدعا. عقلا و اخلاقا این شیوه فرونهادنی است. این شیوه ابزار کسانی است که چیزی در چنته برای دفاع ندارند و به همین سبب با برچسب زنی به دنبال انحراف افکار عمومی هستند. ما نیز به این انگیزهها کاری نداریم و سوالات خود پیرامون عملکرد وزارتخانه را به وضوح میپرسیم. از برادران رسانهای خود نیز توقع داریم که اینان نیز در دام این صحنهآراییها نیفتند. نه از استیضاحکنندگان حرف بی سند بپذیرند نه از استیضاحشوندگان. ما حامی دولت هستیم و این ادعا را در میدان عمل و در بزنگاه خودش اثبات کردهایم، اما شغل اصلی ما وکالت ملت است. هرچند هم منافع ملت و هم منفعت دولت در این است که با وزرای ناکارامد درافتاد، با این حال نمیتوانیم منافع ملت را قربانی دوستیهای جناحی کنیم. تا جایی حامی دولت هستیم که به حقوق ملت آسیبی نرسد. ما مسلمانیم و سوگند خوردهایم که اینگونه باشیم. اگر حقوق ملت را فدای دوستیهای خود کردیم و ملاحظات جناحی مانع از ایستادگی بر حقوق ملت شد، هم نزد مردم سرافکنده میشویم و هم در پیشگاه پروردگار شرمنده خواهیم شد. هم گناه شرعی کردهایم و هم گناه ملی.
چه چیز را فاجعه مینامیم؟
روزبه کردونی مشاور وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی طی یادداشتی در روزنامه ایران نوشت: زندگی در دنیای مدرن امروز، ما را به انسانهایی تبدیل کرده که باید توانایی روبهرو شدن با فاجعهها و مهمتر از آن، مدیریت آنها را داشته باشیم. گاه هم بیش از هر چیزی، بیندیشیم فاجعهها بر چه ریشههایی استوارند؟
فاجعهها انواع متفاوتی دارند. زلزله، سونامی، سیل، تصادف و سقوط هواپیما را میبینیم. اینها فجایعی هستند که قابل لمس و رؤیت هستند.
اما برخی فاجعهها، قابل دیدن نیستند. فاجعههایی که گاه عمیقاً در زیر و بم جامعه ما تنیده شده است. فاجعههایی که بیم آن میرود، تنها بهخاطر دیده نشدن، حس نشدن و بیتوجهی با آن روزی فرا برسد که واقعهای عادی تلقی شوند. سقوط اخلاقی از آن گونه فاجعه هاست که گاه قابل رؤیت نیست.
سقوط هواپیمای آسمان یک فاجعه دردناک است، اما فاجعه دیگر سقوط اخلاقی افرادی است که طمع و علایق شدید مادی آنها را به چنان وادی میکشاند که فجایعی نظیر سقوط هوایپما را فرصت مناسبی برای سهم خواهی اقتصادی، امتیاز گیریهای شخصی، تسویه حسابهای سیاسی و اتهام زدنهای غیراخلاقی مییابند. فاجعه آنجاست که برخیها بیتوجه به جامعهای که در سال گذشته بحرانها، مسائل و مصیبتهای متعددی نظیر فاجعه معدن یورت، تصادف قطار در تبریز، اعتراضات خیابانی، زلزله کرمانشاه و کرمان، شایعه زلزله در تهران، حادثه سانچی و اخیراً سقوط هواپیما را تجربه کرده است با انتشار تحلیل و اخبار نادرست و اقدامات غیرقابل دفاع به ناامنی روانی جامعه دامن میزنند.
واقعیت این است که امروز همانقدر که باید در خصوص دلایل سقوط هواپیما حساس بود و از استاندارد بودن یا نبودن فرودگاه یاسوج تا رادار داشتن یا نداشتن آن و دلیل عدم فعال بودن سیستم DVOR در این فرودگاه تا وضعیت فنی هواپیما، استهلاک ناوگان هوایی و وضعیت هواشناسی پرسید و مقصران را مفتضح کرد باید آنانی را که دروغ میگویند، تزویر میکنند، تهمت میزنند و دنبال کاسبکاری اقتصادی سیاسی خود هستند نیز رسوا کرد. در شرایطی که هنوز متخصصان و کارشناسان در این حوزه سرگرم بررسی عوامل محیطی و دلایل فنی سقوط هواپیما هستند تا نتایج مستند و دقیقی از این واقعه ارائه شود متأسفانه گروه اندکی از افراد غیرمتخصص گزارشهای غیرواقعی و اطلاعات نادرستی را با اهداف و اغراض خاصی در جامعه منتشر میکنند که تنها موجب گسترش تزریق یأس، ناامیدی و ناامنی در ابعاد ملی میشود.
ویکتور هوگو در بینوایان از زبان ژان وال ژان میگوید: «شریف نخواهم بود اگر شما در نتیجه تزویرم به چشم ستایش به من بنگرید.» حتماً همینگونه است. کسانی که دروغ میگویند، تزویر میکنند و دنائت را قطره قطره مینوشند هیچ گاه در پیشگاه مردم شریف نخواهند بود. حادثه آسمان یک اندوه ملی ایجاد کرده است. این فاجعه باید بهگونهای شود که اعتماد مردم نیز جلب شود. نکته مهم این است چرایی بروز این فاجعه باید به دور از فضاسازی و انتقامگیری سیاسی و تلاش برای سهم خواهی و امتیازگیری مورد مداقه قرار گیرد.
نکته آخر اینکه به مثابه رومن رولان نویسنده شهیر فرانسوی باید صریح به آنان که تنها دنبال منافع مادی خود هستند بگوییم «ما علاقهای به شما نداریم و در صف شما نیستیم.»
بازگشت از نیمه راه، خطر تهدید کننده انقلاب
حسین شمسیان در بخشی از یادداشت روز امروز کیهان با اشاره به بیانات مقام معظم رهبری در جمع مردم آذربایجان نوشت: نمایز بین عملکرد مسئولان و اصل نظام، موضوع بسیار مهمی است که خیلیها به آن توجه ندارند. همانطور که یک مسلمان مساوی اصل اسلام نیست و به درستی گفتهاند: «اسلام به ذات خود ندارد عیبی – هر عیب که هست از مسلمانی ماست»، عملکرد فلان مقام مسئول هم مساوی با اصل انقلاب نیست. اینکه فلان رئیسجمهور یا فلان وزیر، فلان قاضی یا نماینده مجلس و... زندگی یا رفتاری دارد که مغایر یا منحرف از اصول انقلاب است، حتما مستوجب بازخواست و عقوبت است، اما نباید عمل او مساوی اصل انقلاب دانسته شود. باید به او و عملش انتقاد کرد و اصلاح و یا اخراج او را مطالبه کرد تا انقلاب از نا اهلان و نا محرمان پالایش شود. این یک اصل مهم است که بخاطر یک شاخه آفت زده یایک میوه کرم خورده نباید از یک درخت تناور اعراض کرد و از آن ناامید شد. این را رهبر انقلاب اینگونه فرمودند: «یک آگاهی انقلابی، یک کمال سیاسی، در ملّت ایران به توفیق الهی به وجود آمده است که میتوانند تفکیک کنند بین نظام انقلابیِ امّت و امامت و بین تشکیلات دیوانسالاری»
نکته مهم دیگر، تیره و تار نبودن وضع زندگی و ایران است. نقطه محوری همه تبلیغات رسانهای در سالهای اخیر، نشان دادن تصویری فلاکتبار از ایران و غیرممکن نشان دادن اصلاح امور است! کم کاریها و قصور و تقصیرهای برخی مدیران در مقاطع مختلف چاشنی این تصویر سازی دروغین شده و این جمعبندی را القا میکند که «نظام» به بنبست رسیده است! در حالیکه بسیاری از همین مشکلات با نبودن یا عوض شدن مثلا یک وزیر یا مقام قضایی به طور کامل یا تا حد زیادی برطرف میشود. (اعتراضات این روزهای مردم درباره سوانح حوزه حملونقل یک مصداق ساده است) باید این اصل کلیدی را که رهبری بر آن تاکید کردند از یاد نبریم که: «انقلاب کار بزرگی در کشور انجام داد: کشور را از حالت فلاکت خارج کرد» این را باید به ندای بلیغ و حسن تبلیغ به مردم و بخصوص نسل جوان منتقل کرد و گلایه رهبری در عدم اطلاعرسانی دقیق از این موضوعات، گلایهای مهم و هشدار دهنده است.
بازگشت از نیمه راه، بعنوان خطر مهمی که انقلاب را تهدید میکند، اصلیترین نقطه کلیدی در این حوزه است. رهبر انقلاب سالهاست در این حوزه هشدار میدهند و مردم را با کلید واژههایی مثل «انقلابیون پشیمان»، «انقلابیون سابق» و... آشنا کرده و به آنها یادآوری میکنند که نمیتوان از یک مدیر پشیمان شده از انقلاب، انتظار عمل انقلابی داشت! نمیتوان انقلابی دیروز و تکنوکرات و هُرهُری مسلک امروز را برگزید و کماکان از او انتظار بسط عدالت و عمل به آموزههای انقلاب، داشت! او سالهاست با این تعالیم زاویه و تضاد پیدا کرده است. همه تمثیلهای رهبری انقلاب در سخنرانیهای گوناگون در این حوزه، به دقت بر سلوک و زی فردی و اجتماعی مدیران تاکید دارد، از یادآوری رئیسدولتی آفریقایی که مثل استعمار گران پرتغالی با دیگران رفتار میکند تا هشدار به مسئولان خودمان که نباید مثل شاهان زندگی کنید و عروسی بگیرید و تفریح کنید! این یک اصل مهم در همه این سال هاست که در سخنرانی اخیر هم با عنواناشرافیت مسئولان ذیل واژه ارتجاع عنوان شد.
مصداق دیگر ارتجاع عدم توجه به طبقات محروم و اقبال به مرفهان و زیادهخواهان است. اینکه در فلان دستگاه امکان دسترسی نورچشمیها واشراف به مواهب کلان باشد و آنها بتوانند در یک حرکت، به اندازه عمر یک نفر ثروتاندوزی کنند، قطعا خلاف انقلاب است و تاسفآور وقتی است که عدهای برای این امور، ریلگذاری قانونی میکنند! اینکه مجلس مصوبهای داشته باشد که زمین خواری شکل قانونی به خود بگیرد، اینکه فلان مفسد اقتصادی کارت ورود به کمیسیونهای مجلس و امکان تاثیرگذاری روی نظر نمایندگان را داشته باشد، اینکه مفسد اقتصادی امید داشته باشد پروندهاش در دستگاه قضایی حل و فصل میشود، اینکه برخی ثروتمندان برای پیشبرد کارشان، برخی مدیران دولتی و نزدیکانشان را شریک ثروت خود میکنند و... همه و همه مصادیق بارزی از بیتوجهی به مستضعفان و بر صدر نشاندن اغنیاست.